پست سپاس‌گزاری #2

ساخت وبلاگ
فرزانه تسلیم آن چیزیست که لحظه‌ی حال برای او به ارمغان می‌آورد. او می‌داند که بالاخره خواهد مرد و به هیچ چیز وابستگی ندارد. توهمی در ذهنش وجود ندارد و مقاومتی در بدنش نیست... او درباره‌ی عملش فکر نمی‌ پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 136 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 8:44

این روزها چند نفر هستن که بهم اعتماد کردن و من رو بعنوان life coach شون انتخاب کردن... البته کوچینگی که من انجام میدم مقدار خوبی هم theme روان‌شناسی داره که همین نکته منو با کوچ‌های دیگه متفاوت می‌کنه پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 136 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 8:44

داریم تو نقطه‌ای از تاریخ و جغرافیای دنیا زندگی می‌کنیم که توش "مقدسات" زیادی وجود داره و اگه خوش شانس نباشی، روزی چندین بار واژه‌ی "مقدس" یا مشتقاتش رو می‌شنوی، می‌بینی، یا به هزار روش سامورائی لمس م پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 133 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 8:44

زندگی، بدون توجه به حال خوب یا بد آدمی، بدون توجه به توانت برای هم‌آهنگ شدن باهاش، با سرعتِ همیشه رو به افزایشش در حال حرکته... کسی بخاطر داغ‌دار بودنت بهت رحم نمی‌کنه، بهت پول و نمره نمیده.... شما رف پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 130 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 8:44

سفرسفری که نامش زندگیست...سفری به طول تمامی عمرسفری با فراز و نشیب‌های تا دم مرگ... سفری که گاه در خیابان‌های شلوغ و گاه در کنج خانه به مدت زیاد می‌گذرد..سفری تلخسفری شیرینسفری با تمام وجود....تعادلتع پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 139 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 8:44

خب اول از همه بگم که حساب روزهایی که تو خونه موندم از دستم در رفته :)) این روزا فقط برای خرید سیگار از خونه می‌زنم بیرون!   و اما بعد... اولش یه کم برام خوش‌آیند بود... نمی‌دونم ذاتا درون‌گرام یا برون پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 121 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 8:44

در این نبرد دائمی که آن را زندگی می‌نامیم، کوشش ما بر این است تا قانونی برای رفاه و سلوک خود بیابیم که مطبق با جامعه‌ای باشد که در آن رشد کرده و پرورش یافته‌ایم. چه این جامعه کومونیستی باشد و یا جامعه پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 137 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 8:44

کلافگی، سردرگمی، شلوغی و بی‌نظمیِ درونی... به دنبال راهی برای فرار، سکوتی از اختیار...   چشم‌آذر می‌نواخت و من می‌شنیدم او می‌نواخت و من می‌خندیدم :) می‌نواخت و می‌رقصیدم....   یک دست جام باده و یک دس پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 25 دی 1398 ساعت: 0:11

سلام

یک چیزی از من بپرسید / یک چیزی از من بخواهید / یک چیزی به من بگویید / یک چیزی از-با-بر-در-به من .... :)))

انتقادی، پیشنهادی، هرچی :)

پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 129 تاريخ : چهارشنبه 25 دی 1398 ساعت: 0:11

قدمی به‌عقب برداشتن و نگاه‌کردن، تنها راهِ #انتخاب کردن است. جز این همواره منفعل خواهیم بود. شاید تصور کنیم که عمل‌مان را برمی‌گزینیم، ولی میان تصورِاختیار و اختیار فاصله‌ی زیادی وجود دارد. اغلب رفتار پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 130 تاريخ : چهارشنبه 25 دی 1398 ساعت: 0:11

پیش نوشت: حال خوبی نداره این متن... ------------------------------   بغلش کردم گلوم از قورت دادن بغضم درد گرفت با معصومیت همیشگیش لبشو برچید... با خنده گفتم "می‌بینیم همو دوباره " گفتمش "مث همیشه‌ت پر پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 120 تاريخ : چهارشنبه 25 دی 1398 ساعت: 0:11

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت صعب روزی بوالعجب کاری پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 134 تاريخ : چهارشنبه 25 دی 1398 ساعت: 0:11

ربّنا ولا تُحَمِّلنا ما لا طاقة لنا به ربّنا ولا تُحَمِّلنا ما لا طاقة لنا به ربّنا ولا تُحَمِّلنا ما لا طاقة لنا به ربّنا ولا تُحَمِّلنا ما لا طاقة لنا به ربّنا ولا تُحَمِّلنا ما لا طاقة لنا به ربّنا پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 132 تاريخ : چهارشنبه 25 دی 1398 ساعت: 0:11

پ.ن.1: اگه نخونیدش چیزیو از دست نمی‌دین! این متن‌ها رو برای خودم می‌نویسم که بعده‌ها یادم بیاد چه‌ها کردم توی این ماه :) --------------------------- عمیق‌تر درگیر شدن تو گروه DeArc و طراحی حرفه‌ای آم پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:55

دیدمت، بوئیدمت، بوسیدمت در خواب دردمی، درمانمی، شادیِ منِ بی‌تاب   تو در منی.... من، بی تو، شبیهِ درختِ بی بهارم.... دل‌تنگ، سرد، لخت.. تو، در منی... حتی اگر خودت نخواهی! حتی اگر خودت ندانی... تو در م پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 127 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:55

روزها پی در پی می‌گذرند و من در پی فرصتی برای زیستنی متفاوت فرصتی برای خوانشی دیگر از زندگی فرصتی برای نگاهی دوباره به خویشتن...   ماه‌ها یک به یک می‌گذرند و من به دنبال یک فرصت برای فرار از ملال یک‌ن پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 120 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:12

آمار امروزو دیدم پشمام سوخت :)))))

1040 تا نمایش؟؟؟ :))

این بلاگ دات عای عار یه چیزیش میشه واقعا!

پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:12

آقا ما یه هفته (درواقع 8 روز) بهمون گذشت، هر روزش از روزهای قبل گردن کلفت‌تر و طولانی‌تر و پربارتر! این 8 روز از جمعه شروع میشه که یه تحلیل فیلم خفن Joker داشت توش.... واقعا حرفای وحید حرف نداره 3> پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:12

بابام دوباره شروع کرده :)))) ولی من تو بازیش شرکت نمی‌کنم!   چند ماه پیش که من خونه نبودم و به اصرار خود پدر نشستیم چند جلسه صحبت کردیم که من اصلا کی هستم و تحت چه شرایطی برمی‌گردم به خونه‌ش، این موار پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 125 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:12

در دوردست، آتشی اما نه دودناک در ساحلِ شکفته‌ی دریای سردِ شب پرشعله می‌فروزد... آیا چه اتفاق؟ کاخی‌ست سربلند که می‌سوزد؟ یا خرمنی که مانده ز کینه در آتشِ نفاق؟ هیچ اتفاق نیست! در دوردست، آتشی اما نه د پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 128 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:12